يکشنبه، 21 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

محمد حسن قاجار

محمد حسن قاجار
محمدحسن میرزا آخرین ولیعهد سلسله قاجاریه و سومین فرزند ذكور محمدعلى‏شاه در 1279 در تبریز متولد شد. مادرش ملكه جهان دختر كامران میرزا نایب‏السلطنه بود. محمدحسن میرزا در 1285 به اتفاق پدرش به تهران آمد و از هماى زمان تحصیلات خود را نزد معلمین خصوصى آغاز كرد. در استبداد صغیر چندى نزد پدرش در باغشاه اقامت داشت تا سرانجام پس از فتح تهران توسط مجاهدین گیلانى و بختیارى، در معیت پدر و مادرش به كاخ تابستانى سفارت روس واقع در زرگنده شمیران پناهنده شدند. پس از خلع محمدعلى‏شاه از سلطنت و پادشاهى سلطان‏احمدشاه، محمدحسن میرزا به ولیعهدى انتخاب شد. در تیرماه 1293 احمدشاه براى سلطنت به بلوغ قانونى رسید و پس از تاجگذارى زمام امور را در دست گرفت و طى فرمانى محمدحسن میرزا ولیعهد چهارده‏ساله را به فرمانروائى آذربایجان تعیین نمود و قرار شد طبق سنت در آذربایجان اقامت نماید ولى به علت جنگ بین‏الملل اول و اشغال آذربایجان توسط نیروهاى عثمانى و روسیه، مدتى مسافرت و اقامت او در آذربایجان به تاخیر افتاد تا سرانجام با پیشكارى و وزارت حاج محتشم‏السلطنه اسفندیارى به تبریز رفت و تا 1299 گاهى در آذربایجان و زمانى در تهران مى‏گذرانید. در 1299 شیخ محمد خیابانى شهر تبریز ر ااشغال نمود و محمدحسن میرزا در تهران اقامت داشت. وقتى از ورود نیروى قزاق استحضار یافت، شبانه از كاخ گلستان به فرح‏آباد گریخت تا در پناه برادر خود جان خویش را حفظ كند. در اواسط حكومت سید ضیاءالدین، روابط احمدشاه با وى تیره شد و سید ضیاءالدین به این فكر افتاد كه موجبات سقوط احمدشاه را از سلطنت فراهم نماید و در عوض محمدحسن میرزا ولیعهد را به شاهى بنشاند. در این زمینه مذاكرات زیادى بین سید ضیاء و ولیعهد انجام گرفت ولى قبل از آنكه اقدام مثبتى به عمل آید، سید ضیاء از رئیس‏الوزرائى معزول و به خارج از ایران تبعید گردید. چند روز بعد محمدحسن میرزا ولیعهد ظاهرا براى معالجه عازم اروپا گردید و رئیس‏الوزراء اعلامیه‏اى در این مورد صادر نمود ولى همه‏جا صحبت از تبعید ولیعهد به اروپا بود. احمدشاه سفر دوم خود را به اروپا در اواخر 1300 كه مشیرالدوله رئیس‏الوزراء بود آغاز نمود و در غیاب خود حسنعلى میرزا اعتضادالسلطنه برادر بزرگتر از خود را نایب‏السلطنه نمود. در اروپا بین احمدشاه و محمدحسن میرزا ملاقاتى دست داد و به هر كیفیتى كه بود احمدشاه را راضى كردند از تقصیرات وى بگذرد و اجازه دهد به ایران بازگردد و در غیاب شاه به امور كشور رسیدگى كند. احمدشاه تسلیم شد و به محمدحسن میرزا انجام داد به تهران بازگردد و وى پس از یك سال دورى از ایران به تهران بازگشت و از وى استقبال شایانى به عمل آمد. پس از بازگشت احمدشاه از اروپا روابط دو برادر صمیمانه بود و در تمام مراسم شركت داشتند. در اواسط 1302 مجددا احمدشاه تصمیم به مسافرت اروپا گرفت و مشیرالدوله رئیس‏الوزراء براى اینكه شاه را از این سفر منصرف سازد، استعفا داد و احمدشاه علیرغم میل باطنى خود، رضاخان سردارسپه را به رئیس‏الوزرائى برگزید و خود پس از خداحافظى با حجج اسلام در قم عازم سفر سوم شد. سفرى كه دیگر بازگشت نداشت و در غیاب وى محمدحسن میرزا ولیعهد نایب‏السلطنه ایران گردید. مجلس پنجم كه انتخابات آن زیرنظر سردارسپه و عوامل وى انجام گرفته بود، در روز 22 بهمن 1302 با نطق افتتاحیه محمدحسن میرزا ولیعهد نایب‏السلطنه ایران گردید. مجلس پنجم كه انتخابات آن زیرنظر سردارسپه و عوامل وى انجام گرفته بود، در روز 22 بهمن 1302 با نطق افتتاحیه محمدحسن میرزا گشایش یافت. در همان نخستین جلسه مشاهده شد كه این مجلس وظایف خاصى بر عهده دارد. قریب دو هفته مجلس به امور داخلى پرداخت و وقتى تصویب اعتبارنامه‏ها به حد نصاب قانونى رسید، یك مرتبه چهره‏ى اصلى مجلس نمایان شد و از هر طرف فریاد جمهورى بلند شد و طرحى كه نمایندگان تنظیم نموده بودند، در جلسه‏ى علنى قرائت گردید. در تهران و شهرها دستجات مختلف براى اعلام جمهورى به راهپیمائى و تشكیل اجتماع پرداخته خواستار رژیم جدید شدند. در روز 28 اسفند 1302 رضاخان سردارسپه كه رژیم سلطنتى را منقرض و رژیم جمهورى را جانشین آن مى‏دانست، در فكر استعفا و اخراج محمدحسن میرزا و رژیم جمهورى را جانشین آن مى‏دانست، در فكر استعفا و اخراج محمدحسن میرزا ولیعهد برآمد. عده‏اى از سران قاجاریه و نزدیكان ولیعهد را نزد خود احضار نموده و به آنها ماموریت داد كه با محمدحسن میرزا مذاكره و استعفاى او را از ولیعهدى بگیرند و كاخ گلستان را نیز تخلیه نماید. هیئتى از بین رجال و شاهزادگان براى ملاقات با ولیعهد انتخاب شدند كه عبارت بودند از حاج معین‏الدوله، میرزا محمودخان احتشام‏السلطنه، یمین‏الدوله فرزند ناصرالدین شاه و حاج مخبرالسلطنه هدایت. این هیئت همان روز با ولیعهد ملاقات نموده به وى تكلیف كردند كه از ولیعهدى استعفا داده و كاخ گلستان را تخلیه نماید و در عوض سردارسپه پس از استعفا شئونات او را حفظ خواهد نمود و حقوق مكفى به وى پرداخت خواهد شد. دراین دیدار احتشام‏السلطنه با ولیعهد به تندى برخورد مى‏كند ولى محمدحسن میرزا یك روز فرصت مى‏خواهد. فرداى آن روز همان هیئت با ولیعهد ملاقات و پیشنهاد روز قبل خود را تكرار مى‏نمایند ولى محمدحسن میرزا به اتكاى مدرس و چند تن از دوستانش، جواب مساعدى نمى‏دهد و مراتب را تلفنى به موتمن‏الملك رئیس مجلس بازگو نموده كسب تكلیف مى‏نماید. موتمن‏الملك به اتفاق مستوفى‏الممالك، مشیرالدوله، حاج میرزا یحیى دولت‏آبادى، سید محمد تدین و شیخ‏العراقین‏زاده عصر روز 29 اسفند با محمدحسن میرزا ملاقات و مذاكراتى در این زمینه انجام مى‏دهد و بلافاصله پس از ملاقات موتمن‏الملك، جلسه‏ى خصوصى مجلس را تشكیل داده و موضوع استعفا و خروج از كاخ گلستان ولیعهد را مطرح مى‏كند. مدرس و حائرى‏زاده به دفاع از محمدحسن میرزا و تدین و قائم‏مقام عدل در ذم‏قاجاریه و حمایت مردم از سردارسپه مطالبى عنوان مى‏كنند ولى مجلس بدون اخذ نتیجه تعطیل مى‏شود و بعد به علت مخالفت شدید روحانیون با جمهورى، مسئله‏ى استعفا و خروج ولیعهد منتفى مى‏گردد و موجباتى فراهم مى‏شود تا روابط ولیعهد و سردارسپه را التیام دهند و از طرف مجلس شوراى ملى این ماموریت به دكتر محمدمصدق ارجاع مى‏گردد و او موجبات آشتى‏كنان سردارسپه و محمدحسن میرزا را فراهم مى‏كند. روابط محمدحسن میرزا و سردارسپه در 1303 روابطى عادى بود تا اینكه مجلس شوراى ملى فرماندهى كل قوا را از احمدشاه منتزع و به سردارسپه واگذار نمود. در همین اوقات ولیعهد به فكر خود افتاده درصدد احراز مقام سلطنت برآمد و با چند تن از یاران سردارسپه این فكر را در میان نهاد و اقداماتى در این مورد به عمل آمد ولى ولیعهد غافل از این نكته بود كه سردارسپه پس از به هم خوردن جمهورى ، برنامه‏ى انقراض رژیم قاجاریه و پادشاهى خود را دارد. محمدحسن میرزا در مهرماه 1304 از سردارسپه درخواست نمود كه مبلغى به حقوق وى اضافه كند و سردارسپه موضوع را به كمیسیون بودجه‏ى مجلس احاله كرد و مجلس مبلغ چهارهزار و پانصد تومان به حقوق وى افزود و جمع دریافتى او در ماه به مبلغ چهارده هزار و پانصد تومان رسید ولى هرگز این حقوق را دریافت نكرد. از بامداد روز نهم آبان‏ماه 1304 كه قرار بود در ان روز طرح انقراض سلسله قاجاریه و سلطنت رضاخان به پادشاهى به تصویب برسد، كاخ گلستان تحت كنترل نیروى نظامى قرار گرفته رفت‏وآمد در آن ممنوع شد و سیمهاى تلفن قطع گردید. در حوالى ظهر كه طرح نمایندگان مورد تصویب قرار گرفت، هیئتى مركب از امیرلشكر عبدالله‏خان امیرطهماسبى فرماندار نظامى تهران، سرتیپ مرتضى یزدان‏پناه فرمانده لشكر مركز، سرهنگ بوذرجمهرى كفیل بلدیه تهران، سرهنگ محمدخان درگاهى رئیس نظمیه و سلطان محمدعلى‏خان صفارى معاون بلدیه، مامور تحویل كاخهاى سلطنتى و اخراج محمدحسن میرزا و حرمسراى احمدشاه از كاخهاى سلطنتى شدند. امیرلشكر طهماسبى در این ماموریت خشونت زیادى به خرج داده و به محمدحسن میرزا اهانت نمود و بالاخره در همان روز تمام كاخها و اثاثیه سلطنتى مهر و موم گردید و در اوایل شب، محمدحسن میرزا را با مقدارى اثاثیه شخصى در اتومبیلى جا داده، با عده‏اى سرباز به فرماندهى یاور اسدالله گلشائیان به مرز ایران و عراق برده و از مرز خارج كردند. همراهان آخرین بازمانده‏ى قاجاریه در این تبعید عبارت بودند از: دكتر جلیل‏خان ندیم‏السلطان (ثقفى)، دكتر رضا صحت (صحت‏السلطنه)، ابوالفتح‏خان و صالح‏خان. امیرطهماسبى براى هزینه‏ى تبعید محمدحسن میرزا مبلغ پنج هزار تومان پول در اختیار دكتر صحت گذارد. در سرحد ایران و عراق به هر كدام از همراهان یك پاسپورت درجه سوم دادند و پس از كسب تكلیف مجددا محمدحسن میرزا و همراهان او را رها ساختند. در عراق از ولیعهد استقبال شد. غیر از محمود میرزا و مجید میرزا برادرانش و عده‏اى از قاجاریه از او استقبال كردند، معاون تشریفات وزارت امور خارجه عراق هم از او استقبال كرد و خیرمقدم گفت و محمدحسن میرزا یكسر به دیدار ملكه جهان مادرش رفت كه در كربلا اقامت داشت. محمدحسن میرزا چندى در عراق به سر برد سپس به فرانسه رفته در آنجا خانه و كاشانه‏اى براى خود تدارك دید و براى فروش املاك خود در ایران با كارگزاران خود مكاتباتى نمود ولى دولت فقط اجازه‏ى فروش یك ده او را در اطراف قزوین داد و محمدحسن میرزا در پاریس در عسرت مالى به سر مى‏برد و با مختصر ارثى كه از پدرش در اروپا به او رسید و كمكهاى احمدشاه زندگى مى‏كرد. در 1308 كه سلطان احمدشاه به بیمارى دیابت و كلیه درگذشت، محمدحسن میرزا اعلامیه‏اى در مطبوعات اروپا انتشار داد و پادشاهى خود را اعلام نموده و از ملت ایران خواست كه هر وقت بخواهند وى به ایران معاودت خواهد نمود و وظایف سلطنت را طبق قانون اساسى انجام خواهد داد. در همان ایام شورش عشایر فارس در جنوب ایران ابعاد گسترده‏اى پیدا كرده بود و تحقیقا اداره‏ى ایلات از دست مامورین دولتى و نظامى خارج شده در دست روساى عشایر بود. ناراضیان از حكومت پهلوى اقداماتى را شروع نموده و محمدحسن میرزا را نیز با خود همراه ساختند تا پس از سقوط تهران او را به سلطنت استوار سازند ولى ارتش نوبنیاد پهلوى شورش عشایر را فرونشانید و امنیت را در آن منطقه مستقر ساخت. در این جریان عده‏اى از سران بختیارى و سران عشایر فارس متهم به همكار با محمدحسن میرزا شدند. البته در ایران نیز قرار بود به رضاشاه سوءقصد بشود. رضاشاه قبل از آنكه تیر مخالفین به هدف اصابت كند، از ماجرا مطلع گردید و عده‏ى زیادى از سران بختیارى و عشایر فارس را بازداشت نمود. در این رهگذر جعفرقلى‏خان سردار اسعد وزیر جنگ نیز در مظان اتهام قرار گرفته بازداشت شد و سرانجام روز دهم فروردین‏ماه 1313 سردار اسعد توسط آمپول و بقیه‏ى سران عشایر بختیارى توسط چوبه‏ى دار معدوم شدند. محمدحسن میرزا تا سال 1320 گاهى در لندن و زمانى در پاریس به سر مى‏برد. در روز سوم شهریورماه 1320 كه نیروهاى نظامى انگلستان و شوروى مرزهاى ایران را مورد تجاوز قرار داده و وارد خاك ایران شدند، محمدحسن میرزا مجددا در لندن اقدامات خود را براى جلوس به تخت سلطنت آغاز نمود و با وزارت امور خارجه‏ى انگلیس مذاكراتى انجام داد و انگلیس‏ها تصمیم به خلع رضاشاه و تفویض سلطنت به قاجاریه گرفتند ولى به جاى محمدحسن میرزا، یكى از پسران او به نام «حمید» را كه افسر نیروى دریائى انگلستان بود كاندیدا كردند. ولى مذاكرات دیپلماسى در تهران مخصوصا تلاش شخصى محمدعلى فروغى، این برنامه را نقش برآب كرد. محمدحسن میرزا در 1321 در 42 سالگى در بغداد درگذشت و در جوار حضرت امام حسین علیه‏السلام مدفون گردید. مرگ ناگهانى محمدحسن میرزا در جراید آن روز اروپا و ایران با تردید تلقى شد. محمدحسن میرزا برخلاف برادرش احمدشاه، مردى فعال و جاه‏طلب و مبارز بود و تا پایان عمر دست از تلاش برنداشت. تحصیلات متوسطى داشت و زبان فرانسه و انگلیسى را به خوبى تكلم مى‏كرد. محمدحسن میرزا پس از اخراج از ایران هیچگونه اموال منقولى با خود نبرد یعنى اجازه داده نشد كه اثاثیه‏ى شخصى خود را همراه داشته باشد. از این رو مادام كه حیات داشت، هزینه‏ى زندگى وى و فرزندانش توسط ملكه جهان مادرش پرداخت مى‏شد. احمدشاه نیز طى وصیت‏نامه‏اى كه تنظیم كرده بود، ثلث اموالش را براى معاش برادر و برادرزاده‏هاى خود گذاشته بود كه در حقیقت مبلغ قابل ملاحظه‏اى نبود. محمدحسن میرزا در وقتى كه وفات یافت و طبق خبر منتشر شده در روزنامه‏ى تایمز كلیه‏ى مایملك او اعم از لباس و نقدینه و لوازم زندگى مجموعا 500 لیره بود. ولیعهد اسبق ایران در عمر نسبتا كوتاه خود یك زن عقدى و پنج زن صیغه‏اى اختیار كرد. در هیجده سالگى با مهین‏بانو دختر ملك منصور میرزا شعاع‏السلطنه (دختر عمویش) ازدواج كرد و صاحب یك دختر شد به نام گیتى‏افروز ولى این ازدواج دوام زیادى نكرد و به جدائى انجامید. هنگامى كه در تبریز اقامت داشت با عزیز اقدس دختر یك بازرگان تبریزى ازدواج نمود و صاحب یك دختر شد به نام شمس اقدس. این دختر با دكتر خلیل ملك ازدواج كرد و در 1371 درگذشت. همسر سوم او همایون‏السلطنه قوانلو قاجار بود. از این زن صاحب یك پسر شد به نام سلطان حسین میرزا كه در انگلستان مهندسى كشاورزى تحصیل كرد و سرانجام در 1357 درگذشت. چهارمین همسر وى محترم‏السلطنه بود كه همراه محمد حسن میرزا به خارج نرفت و متاركه كرد و بعدها به همسرى سرپاس ركن‏الدین مختارى درآمد. محمدحسن میرزا از این خانم پسرى داشت به نام سلطان حمید میرزا كه در نیروى دریائى انگلیس درجه‏ى افسرى داشت، بعد در شركت نفت شل استخدام شد، مدتى هم در كنسرسیوم نفت خدمت مى‏كرد. این همان شاهزاده‏اى است كه انگلیس‏ها در نظر داشتند پس از كناره‏گیرى و تبعید رضاشاه، او را به تخت سلطنت ایران برسانند و بعد به اصرار محمدعلى فروغى منصرف شدند. حمید میرزا در 1367 در انگلستان فوت كرد و پسرى دارد به نام محمدحسن میرزا. شمس‏الملوك همسر دیگر محمدحسن میرزا نیز یك فرزند به نام ركن‏الدین میرزا از خود باقى گذارد. ركن‏الدین میرزا در 1324 به ایران آمد و مطالبه املاك پدر خود را نمود، مخصوصا در مورد ملك اقدسیه پافشارى كرد. دولت وقت مبلغ هشت میلیون ریال بابت قیمت اقدسیه به او پرداخت. انیس‏السلطنه آخرین همسر محمدحسن میرزا بود كه فرزندى نداشت و به بیمارى سل در جوانى درگذشت. وى برادر احمدشاه قاجار (ه.م) و ولیعهد او بود. هنگامى كه احمدشاه از پادشاهى ایران خلع گردید، محمدحسن میرزا نیز به اروپا رفت و در سال 1321 ه.ش در پاریس درگذشت.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.